من تحت فرمان تواَم،آهنگ خوبی ساز کن
از راه دوری آمدم؛آغوش خود را باز کن
چرخی بزن دور و برم،قدری برایم ناز کن
بنشین کنارم خستهام؛دستی بکش برگونهام
میل شدید بوسه را،پنهان چرا؟ابراز کن
دلسرد و بی انگیزهام،شوری به پا کن در دلم
سرمای تبریز مرا،شرجیتر از اهواز کن
تن خسته از تکرار شب،ای مرغ زیبای سحر
بر شاخهی خشکیدهام،چهچه بزن،آواز کن!
یا خاک پایت میشوم،مستانه بر خاکم برقص
یا آسمانت میشوم،در وسعتم پرواز کن
اصلا چرا فک میزنم؟این ریش و قیچی دست تو
من تحت فرمان تواَم،آهنگ خوبی ساز کن
سجادهام این دفتر و،راز و نیازم این غزل
در شعر بی آرایهام،تا میشود ایجاز کن
من حرفهایم را زدم،تصمیم آخر با خودت
یا ناامیدم کن برو،یا قصهای آغاز کن
محمدرضا نظری(لادن پرند)